ذهن هایی که خاموش نمی شوند
نشخوارفکری به معنای ورود یک فکر بارها و بارها به ذهن شماست.
اما این یک تعریف انتزاعی است. تعریف تحت اللفظی این کلمه از روشی که حیوانات برای خوردن غذای خود استفاده می کنند گرفته شده به گونه ای که غذای خود را دوباره پس از قورت دادن به دهان برمی گردانند تا بارها و بارها آن را بجوند. نشخوار فکری به تنهایی یک اختلال روانی محسوب نمی شوند بلکه یک مکانیزم دفاعی است که ما آن را در افسردگی و اضطراب می بینیم. این مکانیزم باعث می شود افراد در افکار خود گیر کنند؛ دراین وضعیت افراد احساس می کنند در تنگنایی از احساسات ناخوشایند نیز گیر کرده اند . نشخوار فکری در وضعیت افسردگی معمولا ممکن است مواردی از این قبیل باشد
چرا من نمیتوانم مثل بقیه خوشحال باشم؟ چرا این افکار مرا رها نمی کنند؟
نشخوارفکری در افراد مضطرب معمولاً به این شکل است که آن ها نگران چیزهایی هستند که در گذشته رخ داده اند، مانند تجزیه و تحلیل موقعیت های گذشته و نگرانی در مورد اینکه چه نوع تأثیری از خود بر جای گذاشته اند، یا منظور فلان شخص از فلان حرف چه بوده است. در زمانی که آن شخص گفت که چه کار کرده است، شما آنقدر به آن فکر نمی کردید، اما وقتی به پایان روز رسیدید و شروع به نشخوار فکری در مورد تعامل خودتان کردید، آنچه آن شخص گفت معنای کاملاً متفاوتی پیدا می کند. و معمولاً آن معنا برای شما منفی خواهد بود
در هر دو وضعیت ، این یک نوع تفکر تکراری، غیر مفید و منفی است. این با بررسی یک موقعیت درگذشته متفاوت است چرا که در آن شرایط هدف شما این است که بتوانید آن شرایط را پردازش کنید تا بتوانید آن مشکل را حل کنید. در این صورت، تجزیه و تحلیل گذشته سازنده است اما در نشخوارفکری شما فقط به جنبه های منفی موقعیت فکرمی کنید.
چه میشود که اسیر نشخوارفکری می شویم؟
همه ما در مواجهه با شرایطی که برایمان با اضطراب یا تنش های هیجانی همراه است به شکل ناهشیار از مکانیزم های دفاعی استفاده می کنیم. و نشخوار فکری یکی از دفاع های ما در برابر مواجه نشدن با ریشه اضطراب هایی است که در برابر واقعیت های رنج آور زندگی تجربه می کنیم. هدف از نشخوار کاهش پریشانی هیجانی است، به طور متناقض نشخوار شما را در بالاترین سطح موج هیجانی نگه میدارد. اما چگونه؟ توسط قضاوت در مورد افکار با تمرکز بر خود و دیگری. زمانی که خود را قضاوت میکنید، امید این است که نقایص و یا اشتباهاتتان را برطرف کنید اما نتیجه واقعی این است که احساس عمیق تر نقص و افسردگی مزمن را تجربه خواهید کرد . قضاوت دیگران نیز به شما احساس نقص و نا امیدی می دهد و نتیجه اش خشم مزمن و روابط مختل خواهد بود.
پیش بینی افکار به نوعی امید به نمایان شدن آینده را ایجاد می کند و پیش بینی فاجعه آمیز می تواند به شما امید بدهد که می توانید برنامه ریزی کرده و از وقوع اتفاق بد جلوگیری کنید. و این حالت می تواند اضطراب ایجاد کند و علت این است که پیش بینی فاجعه آمیز احساس اضطراب را به وجود می آورد. توضیح افکار این امید را در فرد به وجود می آورد که می تواند تجارب دردناک را کنترل کند . این افکار در صدد پاسخ به این سؤال است که چرا این اتفاق افتاده است؛ اگر بتواند علت رفتارهای دردآور را پیدا کند می تواند آن را مدیریت کرده و از وقوع آن جلوگیری کند . اما سؤال “چرا “هیچ جوابی ندارد و معمولاً منجر به درماندگی می شود و یا شما را به این نتیجه می رساند که علت یک نقص شخصی است؛ یعنی تقصیر خودتان بوده که این اتفاق تلخ افتاده و همین موضوع باعث تشدید هیجان می شود.
نشخوار علی رغم امید شما برای کامل کردن، پاسخ دادن و کنترل کردن افکار و وقایع بیرونی موجب درد هیجانی می شود و شما را در بالاترین سطح موج هیجانی درحالتی شدید از اضطراب، غم و خشم مزمن نگه می دارد. بهتر است به جای مبارزه با این افکار ریشه مشکل را پیدا کنید. در روند جلسات روان درمانی شما این فرصت را کسب می کنید تا همزمان با پیدا کردن ریشه های اضطراب و احساسات سرکوب شده خودتان بیاموزید که چگونه افکارتان را بر چسب بزنید واجازه بدهید بیایند و بروند. بدون آنکه شما را فلج کرده و به شما آسیب روانی جدی وارد کنند
تالیف و تنظیم متن: صبا هادی- درمانگر روانپویشی کوتاه مدت